۱۱ مهر ۱۳۹۵

دنیای اقتصاد

روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3859 1395/06/18
«قدم زدن در بابل»
نوشته: عباس صفاری
انتشارات آرادمان، چاپ اول ۱۳۹۵
تیراژ 1000 نسخه، 323 صفحه، ۲۰ هزار تومان

عباس صفاری را در این سال‌ها با مجموعه شعرهای موفق و پرمخاطبش شناخته‌ایم. او حالاعلاوه بر تجدید چاپ‌ کتاب‌های قبلی‌اش، با یک اثر جدید در بازار کتاب ایران حضور یافته که از او سابقه نداشته است؛ مجموعه‌ای خاطره‌انگیز و جالب از تک‌نگاری‌ها، خاطره‌ها و سفرنامه‌هایش در حدود نیم قرن گذشته.

«قدم زدن در بابِل» عنوان کتاب جدید این شاعر و مترجم مقیم آمریکاست که در 208 صفحه، عنوان‌هایی این‌چنین را دربر گرفته است: «تهران، دل کندن از لندن»، «کریم محمودی در تعقیب اژدها»، «یادی از پرویز اتابکی و تئاتر فوق برنامه»، «بن‌بست ملک‌الموت»، «شرح باغبانی و دریانوردی در تهران و سیل سهمگین سال 41»، «روستای عظیمی به‌نام لُس‌آنجلس»، «ادبیات شیلی روایت تنهایی»، «کافه‌های آمریکایی»، «ترجمه غلط عنوان رمان‌های معروف»، «سیمین بهبهانی در دو آینه»، «همسایه ایرانی کارل مارکس»، «فرهاد مهراد در موسیقی ایران یک استثنا بود»، «سپانلو برای مرگش تدارک ندیده بود»، «لورکا با صدای لئونارد کوئن، این والس را دریاب»، «سینما و شعرا»، «روایت صادقانه برگمن از خویشتن» و «مشکلات ممیزی». اینها ازجمله بخش‌های مختلف این کتاب هستند که بیش از 50 نوشته را شامل می‌شود.
صفاری کتاب «قدم زدن در بابِل» را با این جمله آغاز می‌کند: «من به مفهوم کلاسیک و رایج کلمه شاید مهاجر محسوب نشوم...» اما جالب این‌که با وجود سال‌ها اقامت در آمریکا - در حد چند دهه - پاسپورت ایالات‌متحده را دریافت نکرده و همچنان با گذرنامه ایرانی رفت‌وآمد دارد و به کشورهای دیگر هم سفر می‌کند: «دوستان و اطرافیان گاهی از سر دلسوزی(!) سر به سرم می‌گذارند و به‌مرور وقتی گفت‌وگو لحنی جدی و انتقادی به خود می‌گیرد، قاطعانه می‌گویند: اگر به فکر خودت نیستی، به فکر زن و بچه‌ات باش! مگر پذیرفتن تابعیت چیست؟ عکسی از تو می‌گیرند و نهایتش یک قسم الکی، مهم حسی است که تو به‌عنوان یک ایرانی در دل داری و هیچ قدرت و مدرکی قادر نیست آن را از تو بگیرد. نمی‌دانم. شاید حق با آنها باشد. من اما بی‌آن‌که بخواهم پند و شعار اخلاقی بدهم، با همین «قسم الکی» اشکال دارم و علاقه‌ای هم ندارم که بر این مبنا حکمی صادر کنم یا به قضاوت دیگران بنشینم».
عباس صفاری‌زاده، متولد سال 1330 در یزد، سال‌هاست که مقیم کالیفرنیاست. او حالا درباره تازه‌ترین اثر خود با عنوان «قدم زدن در بابل» می‌گوید، این کتاب یادداشت‌هایی را در بر می‌گیرد که جنس نگاهشان با شعرهای او شباهت دارد. «عنوان کتاب قدم زدن در بابل استعاره‌ای از پرسه و قدم زدن در شهر و اماکنی است که مردم آن زبان یکدیگر را درک نمی‌کنند و آنچه می‌گویند برای شنونده نامفهوم است. کتاب مقدس از این حادثه چنین یاد می‌کند: «اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند...از آن سبب آنجا را بابل نامیدند». آنچه صفاری در این کتاب نوشته، با آنچه به‌صورت شعر تا به حال از او منتشر شده است، تفاوت‌هایی دارد و اشتراک‌هایی؛ نکات و جنبه‌های مشترک آن در جنس نگاه است؛ به این معنا که در بسیاری از آنها زاویه نگاه چندان دور از نگاهی که به آن شاعرانه می‌گوییم، نیستند.