۲۱ مهر ۱۳۹۶

مرز زیبائی

شاعران درباری و به ویژه ملک الشعراهای دربار وظیفه داشته اند که همواره در بزم و رزم در رکاب پادشاهان باشند و از
مشاهداتشان قصیده ای جهت قرائت در دربار فراهم کنند . بخش عمده هر قصیده ای اغراق در زیبا جلوه دادن جنبه های گوناگون این رویدادهاست . توصیف ها هرچه زیباتر بهتر . اما سئوالی که در این ارتباط به ذهن متبادر می شود حد و مرز این توصیف هاست . مرز زیبائی کجاست . آیا تِلی از سرهای بریده یا چشمهای از حدقه در آمده را نیز شاعر جایز است که زیبا ببیند ؟
در هنر سینما از سام پکین پا به این سو زیبائی کشتار امر رایجی شده است . کشتار پایانی فیلم این گروه خشن را او آنچنان زیبا طراحی می کند که در میان منتقدین سینما به باله مرگ معروف می شود . مرگ ( بانی و کلاید ) ، یا ( سانی کورلئونه ) نیز طراحی زیبائی دارد . اما هنوز ندیده ام صحنه مرگی را که در آن سرباز بی گناه کشته می شود زیبا جلوه بدهند چه برسد به تل سرهای بریده . 
کلیم کاشانی یکی از شاعران طراز اول سبک هندی است که پس از درگذشت قدسی مشهدی ملک الشعرای دربار شاه جهان می شود و در چندین جنگ و از جمله در فتح دکن و جنگ بلخ در رکاب شاه جهان بوده است . او وقایع این دو نبرد  را در یک غزل و دو قصیده باز سازی کرده است . ابیات زیر از قصاید اوست .
فتح دکن :
سرها که همچو غنچه نشکفته چیده اند
مشت گُلی است از چمن  دلگشای فتح
جنگ بلخ :
فتح شود باغبانِ  گلشن رزمت
معرکه  از خون دمی که گشت گلستان